شهود مثنوی معنوی

ساخت وبلاگ
دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنوی دیدار مثنوی در دژ هوش ربا(۴۸)عشق؛ از اوّل چرا خونی بوَد؟تا گریزد آن که بیرونی بوَد ... نوشتار پیشین در اعتراض فرشتگان به درگاه حق بود؛ که چرا حاجات بی ایمانان غالبازود بر آورده می شود اما مؤ منان باید سال ها صبر و کوشش کنند تا شاید به آرزوییبرسند؟ حکمت این یک بام و دو هوایی چیست؟ اینک مولانا از سوی حق می گوید:«‌ حق بفرماید که:« نز خواریّ ِ اوست عین ِ تاخیرِ‌ عطا یاریِّ اوست ۶حاجت* آوردش ز غَفلت* سوی من آن کشیدش مو کشان در کوی من ۷گر بر آرم حاجتش او وا رود*هم در آن بازیچه مُستغرق شود ۸گرچه می نالد به جان :« یا مُستَجار!»*دل شکسته؛ سینه خسته؛ گو بزار ! ۹خوش همی آید مرا آواز ِ او و آن خدایا گفتن و آن راز ِ او ۱۰و آن که اندر لابه و در ماجرا *می فریباند به هر نوعی مرا ۱۱ (تفسیر اجمالی ابیات) * غَفلت؛فراموش کردن؛ از یاد بردن _ * وا رود؛ سرد و بی شوق شود _*مُستجار؛ پناهگاهخداوند به فرشتگان می فرماید این تاخیر در بر آوردن حاجت مؤمن از آن رو نیست کهوی را خوار و پست شمرده باشم؛ بر عکس دارم یاریش می کنم.زیرا او بدلیل همین نیازبوده که محبت مرا به خاطر آورده است. همین حاجت او را مو کشان بدرگاه ما آورد.[ موکشیدن و گوش کشیدن کنایه از آگاهی دادن ِ‌ تنبیهی به خطاکار است.] اگر نیاز و حاجتشرا بر آورم او سرد شده شوق رسیدن به ما را از دست می دهد و دنبال همان بازیچهٔ‌ اینجهانی خود می رود و دوباره مرا فراموش می کند . بنا بر این اگر چه از بن جان مرا دلشکسته و پریشان می خواند ولی بگذار همچنان زار بزند. آن تضرّع او را دوست دارم واین که در حال شکایت و ماجرا کردن سعی دارد دلسوزی و مهر مرا بر انگیزاند. [ ماجراکردن اشاره به رفتار صوفیه نیز دارد که در صورت دلگیری؛ دو سالک در برابر برادران شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1402 ساعت: 4:09

دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنویدیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۴۷)(عنوان سیزدهم)حکایت آن شخص که خواب دید که آنچه می طلبی از یَسار؛ به مصر وفا شود.آنجاگنجی ست درفلان محلّه درفلان خانه. چون به مصر آمد؛ کسی گفت « من خوابدیده ام که گنجی ست به بغداد در فلان محله؛ در فلان خانه.» نامِ محلّه وخانهٔ اینشخص بگفت. آن شخص فهم کردکه آن گنج در مصر گفتن؛ جهت آن بود که مرایقین کنند که در غیرِ خانهٔ خود نمی باید جُستن؛ ولیکن این گنجِ یقین ومحقَّق جزدر مصر حاصل نشود.حکایت بالا در تائیدمطالب قبلی آمده است و بیت معروف خواجهٔ‌ شیراز را به یاد می آورد:سال ها دل طلب جام جم از ما می کردآنچه خود داشت ز بیگانه تمنی می کرد استاد فروزانفر مأخذ داستان را از کتاب عجایب نامه تالیف محمدبن محمود همدانی به سال ۵۵۵هجری می داند. البته با تفاوتهایی در ذکر جزئیات.(۱) احتمالا رمان معروف کیمیاگر اثر پائیلو کوئیلوبا الهام از همین حکایت نوشته شده است؛ خود نویسنده توجه به داستان های هزار و یک شب رادر خلق این رمان دخیل می داند(۲) خلاصهٔ‌ حکایت در عنوان آمده است.از آنجا که بنای این نوشتاربر تمرکزبه سرگذشت شهزادگان است؛ از آوردن آن حکایت درمی گذریم و از میان چندین پند ونکتهٔ ظریف عارفانه؛‌ یکی از چالش بر انگیز ترین مباحث اجتماعی را انتخاب می کنیم. این که ازروی چه حکمتی ست که اغلب خدادوستان در این دنیا خیلی دیر به مراد خود می رسند و یا اصلانمی رسند ؟ از بیت ۴۲۱۷ به بعد:سبب تاخیرِ اجابتِ‌ دعای مؤمنای بسا مُخلِص* که نالد در دعاتا رود دودِ خلوصش بر سَما ۱تا رود بالای این سقفِ برینبوی مِجمَر* از اَنینُ الْمُذنِبین* ۲پس ملایک با خدا نالند زار:«کِای مُجیبِ* هر دعا؛ وِای مُسْتَجار* ۳بندهٔ مؤمن تضرُّع می کنداو نمی داند بجز تو مُستند* ۴تو عطا بیگان شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 58 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 11:57

دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنویدیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۴۶)حیرانیتا اینجا سخن بر سر آن بود که هر چند عطای غیبی وایسته به کوشش سالک نیست اما نتیجهٔ حاصله از مجاهدات؛ فرد صادق را به چنان حیرتی می کشاند که مستعد ادراک ودریافت پاداش حق می گردد:در دلت خوف افکند از* موضعیتا نباشد غیرِ آنت مَطمَعی* ۱۳در طمع*؛ فایدّهٔ* دیگر نهدوآن مرادت از کسی دیگر دهد ۱۴ای طمع در بسته در یک جای؛سخت!کآیدم میوه از آن عالی درخت ۱۵آن طمع زآنجا نخواهد شد وفا بل؛ ز جایِ دیگر آید آن عطا ۱۶آن طمع را پس چرا در تو نهاد؟چون نخواستت* زآن طرف آن چیز داد؟ ۱۷از برای حکمتی و صنعتی نیز تا باشد دلت در حَیرتی ۱۸تا دلت حیران بوَد ای مُستَفید*که: « مرادم از کجا خواهد رسید؟» ۱۹تا بدانی عجز خویش و جهل خویش تا شود ایقان تو در غیب بیش ۲۰هم دلت حیران بوَد در مُنتَجَع*که چه رویاند مُصَرِّف* زین طمع؟ ۲۱طَمْع داری روزیی* در درزیی*تا ز خیّاطی بَری زر تا زیی*۲۲رزقِ* تو در زرگری آردپدیدکه ز وَهمت بود آن مَکسب* بعید ۲۳پس طمع در درزیی بهرِ‌چه بود؟چون نخواست آن رزق؛ ز آن جانب گشود؟۲۴بهرِ‌نادر حکمتی در علمِ حقکه نبشت آن حکم را در ماسَبَق* ۲۵نیز تا حَیران شود اندیشه اتتا که حیرانی بود کل پیشه ات ۲۶(تفسیر اجمالی ابیات)ابیات ۱۳ تا ۲۱ :*از موضعی؛ در موقعیّتی [ اینجاحرف اضافهٔ از؛معنی «درونِ» می دهد]*مَطمَع؛ آنچه مورد طمع قرار گیرد--*طمع؛چشمداشت -*فایده؛ نتیجه و اثری که مطابق بانظام علت و معلولی؛ و به اذن خدا روی دهد.[ بنا بر نظر مولانا] در اوائل داستان هم اینکلمه به مفهوم ثمر و نتیجهٔ رویدادی بکار رفته است:آن صوَر در بزم؛ کز جامِ خوشی ست فایدهٔ او بیخودی و بی هشی ست .. (بیت ۳۷۳۳ در همین حکایت)*نخواستت را برای رعایت وزن بخوانیدنَخُستت - *مُستَفید؛ خوا شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت: 15:01